پرورشی

حضور خوشمزه

راستشو بخواین، ما در کلاس مون، با محوریت سوره انشقاق که شاد کردن دل دیگران و شاد کردن دل خانواده است اقداماتی انجام دادیم مثل: حضور مامان گلیا در ساعت هنر با یک مهارت مادرانه????

امروز ۲۹ فروردین هم نوبت مامان گلی نازنین زهرا جون بود.

خدا خیرشون بده با کلی مهمات و مجهز اومده بودند…

شروع به کار کردیم کلی ذوق کردند گل دخترا که امروز، یه خوردنی خوشمزه خواهیم داشت.

با چه دقتی به توضیحات کارشناس مون گوش می کردند

اما این اول کار بوداااا …

همین که اجازه ورود به کار گرفتند ….

با یک سرعت و مهارتی، گروه بندی شدند و شروع به کار

این کار فقط از پس دخترای سوره فجری برنامه ریز بر میاد … احسنت گل دخترا

بقیه ی کار به روایت تصویر …

و بعد این همه تلاش نازنین ها بهمراه مامان کارشناس مون، نوبت خوردن خوشمزه ها بود اما …

پختن این شیرینی خوشمزه خودتون می‌دونین که چقدر بوی خوشمزه‌ای توی فضا می‌پیچه، از طرفی گل دخترای سوره کوثری ما یاد گرفتن که خوراکی ای که خیلی بو داشته باشه و خوشمزه باشه و همسایه‌هامون متوجه شده باشند رو دلشون نمیاد تنهایی بخورن…
به همین خاطر به تعداد افراد کلاس‌های همسایه‌مون، توی سینی خوشگل، شیرینی رو چیدن و با رمز یا رسول الله شروع کردن به مهربونی کردن( مثل آقا رسول الله صل الله علیه و آله ، که هوا همه رو داشتند و با محوریت سوره کوثر)

خیییییلی قشنگ بود این کار گل دخترا

آخه به همه کلاسمون حداقل ۴ تا دونات می رسید اماااا با یه تصمیم قشنگ و گذشتن از لذت خوردن بیشتر خوشمزه شون، به یه شادی ماندگار و بهره ی ماندگارتر رسیدن، اون هم شاد کردن دل ۵۵ نفر از دوستان شون بود …(دختران سوره انشقاقی )

خیلی هم آسون نیست از خوراکی مورد علاقه ات بگذری ،اما بابخشیدن ۳تا دونات از سهمشون به این درجه ایثار رسیدند.

من به شما نازنین دخترا افتخار می کنم به خاطر این همه گذشت و فداکاری و انتخاب بجا و درست.

و در آخر هم از روایتی رو براشون بیان کردم از رسول مهربانی ها ، که کلی به دلشون چسبید.

((شخصی خدمت آقا رسول الله رسید و به ایشان گفت: من همه (ظاهراً حیوانی را قربانی کردند) را بخشیدم و فقط همین یک سهم برایم باقی مانده, پیامبر لبخندی زدند و فرمودند اشتباه می‌کنی برای تو آنچه بخشیدی باقی مانده و ذخیره شده و این یک سهم از بین رفته.))

خیلی جالب بود که یکی از نتایج مهربونی شون رو همون موقع دیدند.تا برای مامان مدرسه(خانم حسینی)شیرینی بردند این عزیز هم در مقابل با یه سینی چای قند پهلوی لبسوز، ازشون قدر دانی کرد .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − 6 =

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا